روایت خاطراتی از شهید مصطفی چمران/ دلتنگی برای چمران
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۶۷۱۸۳
صراط:
« ... بالاخره به مقصد رسیدیم. او رفت و کارهایش را انجام داد. من هنوز آرامش پیدا نکرده بودم و وحشت زده بودم. وقتی دکتر آمد و آرامش او را دیدم، از کوره در رفتم و گفتم: این چه کاری بود ما کردیم، دکتر؟»
خیلی آرام گفت: اون گلوله ای که قراره تقدیر من و تو باشه، فقط یه راه باریک و طی می کنه، یادت نره فقط یه راه باریک؛ زیاد نگران دیر و زودش نباش.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بدون شک مصطفی چمران در تاریخ سیاسی ایران، چهره ای فراموش ناشدنی است،او مردی برای تمام فصول بود. دانشمندی که تدریس در بهترین دانشگاه آمریکا را رها می کند،به لبنان می رود و لباس رزم می پوشد. سپس به ایران می آید و در انقلابی ترین روزهای کشورش ردای سیاست به تن می کند.با این حال دل ناآرام او بازهم آرام نمی گیرد.عاقبت برای دفاع از خاک ایران راهی جبهه نبرد می شود و در جایگاه ابدی شهادت جلوس می کند.
این خلاصه ای از زندگی و زمانه کمتر مصطفی چمران است. درباره او کتاب های بسیاری منتشر شده است. کتاب هایی که هرکدام گوشه ای از زوایای پنهان زندگی این شخصیت بی نظیر را برای مخاطب آشکار می سازد. کتاب «چمران مظلوم بود» یکی از جدیدترین آثار مکتوب درباره وزیر دفاع سابق ایران است. خاطرات دکتر این بار در قالب سی و هشت روایت از یاران و نزدیکان او به کوشش علی اکبری برای مخاطب نقل می شود؛ خاطراتی کوتاه و خواندنی از دوران مدرسه و دانشگاه، زندگی در ایالات متحده آمریکا، حضور در لبنان، روزهای سیاست و وزارت، جبهه های جنک ایران و عراق و بالاخره شهادت.
یکی از ویژگی های کتاب خاطرات دکتر چمران، نثر ساده و دلنشین آن است که از همان روایت های نخست، خواننده را با خود همراه می کند. خواننده کتاب با خوانش هر خاطره از زبان راویان با یکی از ویژگی های اخلاقی و رفتاری او در گذار زمان آشنا می شود و در فراز و فرودهای زندگی سردار دهلاویه، نکته های تازه ای را کشف می کند. خاطراتی که نکته بارز آن مواجهه و رویارویی دکتر با اطرافیان، موقعیت ها و حتی دغدغه ها و دلمشغولی های خویش است.
« ... همین طور که می رفتیم، به یکی از سنگرهای دشمن رسیدیم. میروهای دشمن در آن سنکر خواب بودند. من به دکتر گفتم: بیا سریع اون ها رو بکشیم. دکتر که دو تفنگ و یک دوربین عکاسی همراهش بود گفت: نه. ما الان در حالت آتش بس هستیم . یه مومن هیچگاه خیانت نمی کنه، شما برو فقط اسلحه هاشونو بردار. من هم همان کار را کردم! ...»
کتاب های خاطرات، اگر نثر و نگارش دلچسبی داشته باشند، به راحتی می توانند مخاطب را در موقعیت مکانی و زمانی رویدادها قرار دهند. اتفاقی که به درستی در کتاب « چمران مظلوم بود» می افتد. گفتگوهای خودمانی با لحن ساده و به دور از کلیشه پردازی و غلوهای رایج، باعث شده تا خاطرات شهید چمران پس از گذشت چند دهه، هنوز هم نو و امروزی باشد. گویی همه این اتفاقات و حوادث، پیرامون آقای چمران مظلوم، همین چند روز پیش روی داده است.
« ... امام خیلی به دکتر علاقه داشت. جبهه که بودیم، بارها حاج احمد آقا زنگ می زد، گوشی را می داد به امام و او با دکتر از جنگ و جبهه ها و خودش صحبت می کرد.
یک بار به من گفت: رفتم جماران ملاقات بگیرم، ندادن، باورت میشه؟ حتی چند ساعت نشستم، اما اومدن گفتن، امروز نمیشه! گفت: می بینی! باورت میشه!...»
چمران مرد هزار چهره نبود بلکه هزاران حُسن داشت. سرسختی و مقاومتش در میدان جنگ به حدی بود که از کوچک ترین مسائل نظامی نمی گذشت و هیچگاه تسلیم نمی شد. اما همین مرد، در خارج از میدان نبرد، چنان روح لطیف و مهربانی داشت که همه را شگفت زده می کرد. نیایش ها و مناجات های عارفانه و زاهدانه اش، در حوزه ادبیات آیینی و مناجات نامه نویسی بی همتاست.
« ... دکتر به آرزویش رسید. به چیزی که برایش لحظه شماری می کرد. به لحظه ای که می گفت: خسته شده ام... پیر شده ام ... دلشکسته ام ... ناامیدم و دیگر آرزویی ندارم ... احساس می کنم این دنیا دیگر جای من نیست ... با همه وداع می کنم ... می خواهم فقط با خدای خودم تنها باشم ... خدایا! از عالم و عالمیان می گریزم ... به سوی تو می آیم ... »
اینها غلو یا تعریف نیست، برداشت هایی است که یک خواننده می تواند پس از خواندن خاطرات دکتر چمران درباره شخصیت او داشته باشد. خواندن کتابی درباره چمران در روزهای گرم روزه داری و خردادی که آغازش تکرار حماسه پیر.زی خون بر شمشیر یعنی آزادسازی خرمشهر، میانه اش سالگرد رحلت رهبر و پیر مرادِ چمران و پایانش سالروز شهادت مصطفی است، قطعا خواندنی تر از هر زمان دیگری است.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: شهید چمران مصطفی چمران تاریخ سیاسی صراط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۶۷۱۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتاب میریام؛ خاطرات سیده رباب صدر منتشر شد
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب میریام؛ خاطرات خانم سیده رباب صدر منتشر شد.
میریام روایت خود گفته رباب صدر از ۶۰ سال تلاش مستمر و بینالمللی برای ارتقای سطح زندگی دختران و زنان و مردمان لبنان است. او خود و زندگیاش را وقف مسیری کرد که سنگ بنای آن را برادرش سید موسی صدر، گذاشت.
سیده رباب صدر فرزند آیت الله سید صدرالدین صدر از علمای برجسته و از مراجع تقلید ثلاث و خواهر امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان در سال ۱۳۲۳ در قم متولد شد. خاندان صدر از خاندانهای علمی معروف ایران، عراق و لبنان در دو قرن اخیر میباشند. پدربزرگ مادری وی عالم مبارز، آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی قمی بود که به دلیل اعتراض به سیاستهای ضد اسلامی رضاشاه به عتبات عالیات تبعید شد. در سال ۱۹۶۲ بنا به اصرار برادرش امام سید موسی صدر به لبنان رفت و مدتی بعد با سید حسین شرفالدین نوه آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین رهبر فقید شیعیان لبنان ازدواج کرد و در همان جا اقامت گزید.
حضور در بیت آیت الله صدر و پس از آن در کنار برادرش امام موسی صدر و درک فیض از محضر آن بزرگوار برای وی علاوه بر فراگیری نکات بسیار اخلاقی، آشنایی با روشهای مدیریتی و شیوه تعامل با مردم را نیز به همراه داشت. جامعه لبنان در آن سالها اوضاع مخصوصی را تجربه میکرد، این اوضاع موجب شد که با دردهای مردم و به خصوص با تبعیضهایی که علیه شیعیان اجرا میشد آشنا شده مصائب آن را لمس کند. مجموعه این مسائل ایشان را به پذیرش مسولیتهایی در تشکیلات و مؤسسات امام موسی صدر متقاعد نمود.
سیده رباب صدر فعالیتهای اجتماعی خود را بنا به دستور امام موسی صدر برای مشارکت در ایجاد شاخه زنان مؤسسات آغاز کرد و بعد از آن مدیریت «بیت الفتاة» را نیز به عهده گرفت. بیت الفتاة مدرسهای بود برای آماده ساختن زنان به منظور وارد شدن آنان به عرصههای اجتماعی. در لبنان، شیعه مظلوم بود. آن قدر مظلوم که یتیمهای شأن پناه نداشتند. مهدکودک راه انداختند و مدرسهی پرستاری و سرپرستی از دختران یتیم و دختران دارای وضعیت ویژهی اجتماعی را برعهده گرفتند.
پس از ربودن امام موسی صدر در ۳۱ اوت ۱۹۷۸ مطابق با ۹ شهریور ۱۳۵۷ توسط رژِیم معمر قذافی مسؤلیت اداره مؤسسات امام صدر عملاً بر دوش ایشان قرار گرفت و در پی تحقق اهداف امام صدر به ارائه خدمات اجتماعی و احداث مراکزی در جنوب لبنان و بیروت همت گماشت. چنانکه دارالایتام حضرت زهرا (س) و مدرسه پرستاری را نیز تأسیس کرد. این مراکز تازه تأسیس در زمینههای آموزشی، اجتماعی، بهداشتی فعالیت میکنند و زیر نظر مؤسسات امام موسی صدر اداره میشوند. مؤسسات امام موسی صدر جمعیتی غیر دولتی است که برای تحقق عدالت و جامعهای خالی از جهل و فقر و بیماری میکوشد. سیده رباب صدر همچنین ریاست هیئت مدیره «مرکز مطالعاتی و پژوهشی امام موسی صدر» (مرکز الامام الصدر للأبحاث و الدراسات) را به عهده دارد. این مرکز مسؤول جمعآوری کلیه اسناد، سخنرانیها، مقالات، عکس و… درباره امام صدر و دیگر علما و فقها میباشد وی میکوشد این اسناد را در اختیار پژوهشگران قرار دهد. این مؤسسه با فعالیتهای فکری و ابداعی تلاش دارد بر اهمیت کارهای فرهنگی در توسعه روابط انسانی و ملتها تأکید کند. علاوه بر آن این مرکز کنفرانسی سالانه با عنوان «کلمه سواء» با عناوین کنفرانسهای مختلف از جمله هویت فرهنگی (نوامبر ۱۹۹۹)، جامعه مقاوم (نوامبر ۲۰۰۳)، ابعاد انسانی و ملی و حقوقی مسئله ربودن امام موسی صدر (دسامبر ۲۰۰۳) و… را برگزار کرده است.
این کتاب علاوه بر روایت همراهی و همکاری سیده رباب صدر با برادرش امام سید موسی صدر، مروری بر بیش از نیم قرن تجربه زیسته او در حوزههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است.
میریام سیمای زنی است که با اتکا به اندیشه و عمل یک روحانی نوگرا، با وجود انواع مشکلات و موانع در گوشهای از خاورمیانه که بحران و ناپایداری سکه رایج آن است، از هیچ تلاشی برای آموزش، سلامت و توانمندسازی و ارتقای سطح زندگی دختران و زنان فروگذار نکرد.
این کتاب محصول دهها ساعت مصاحبه حمید قزوینی، کارشناس تاریخ شفاهی، با سیده رباب صدر است.
کد خبر 6099275 فاطمه علی آبادی